آري !
اين تـــ ــو
همان احساس ملتهبِ جــوانيِ من است
که خـــدا را
به اعجاز ديوانه کننده ي حضــورت
... ترغيب کــــرد !
تـــ ــو همان
معجـون پريشاني منـي
که سالهاست
آرام ، آرام
تمام بهت عاشقانه را
به رگهايــم تزريق کرده اي . . .
و امــ ـــروز آمدي
تا هـــواي خواستنت
در انهدام تنهايي زمستاني ام
داغ شــــود ...
کمي نزديک تــر بيا
و تمام مـــرا
بي پــرواتر از عشق
در آغـــ?ـــوش بگيــر . . .!
نظرات شما عزیزان: